وستینگ سهام چیست ؟

وستینگ سهام  چیست ؟

قبل از اینکه درباره نحوه واگذاری سهام ( وستینگ سهام ) در یک استارتاپ صحبت کنم به یک تفاوت عمده بین شرکتهای تجاری و شرکتهای استارتاپی اشاره میکنم که به دلیل همین تفاوت بحث وستینگ سهام مطرح می شود

از نظر اداره ثبت شرکتها، تفاوتی بین شرکتهای تجاری و شرکتهای استارتاپی وجود ندارد  و روال ثبت هر دو آنها یکسان هست به این ترتیب که اداره ثبت شرکتها بررسی می کند هر شرکت از چند نفر شریک تشکیل شده و هر شریک مالک چه تعداد سهام هست و موارد مربوط به ثبت شرکت با توجه به قانون تجارت و دیگر قوانین مرتبط برای ثبت شرکت رعایت شده است یا خیر ؟ در صورتی که موارد قانونی مربوط به ثبت شرکت رعایت شود شرکت را ثبت می کند .

ولی از نظر شرکا ، تفاوت عمده ای بین شرکت تجاری و شرکت استارتاپی وجود دارد. برای تشکیل شرکت تجاری عده ای از شرکا که معمولا دو نفر یا بیشتر هستند، سرمایه ای را به شرکت اختصاص می دهند و به نسبت آورده خود که می تواند سرمایه نقدی یا غیر نقدی باشد مالک سهام شرکت می شوند . در حالی که در یک استارتاپ معمولا سرمایه نقدی بسیار ناچیز بوده یا اصلا وجود ندارد . بزرگترین سرمایه هر استارتاپ ایده آن می باشد که با تلاش شرکا آن ایده تبدیل به محصولی کاربردی شده و باعث ارزشمند شدن سهام شرکت استارتاپی می شود.

بنابراین در شرکتهای تجاری سهام هر شریک با توجه به سرمایه اولیه آن ، دارای ارزش اسمی مشخصی می باشد که به مرور زمان ممکن است ارزش آن بیشتر هم شود . ولی در شرکتهای استارتاپی سهام هر شریک در زمان تاسیس شرکت هیچ ارزشی نداشته یا ارزش آن بسیار ناچیز است و تا وقتی ایده به محصول تبدیل نشده و محصول مورد استقبال عموم مخاطبان خود قرار نگرفته هیچ کس حاضر نیست برای خرید سهام آن استارتاپ پولی پرداخت کند.

حال برای توضیح اهمیت وستینگ سهام یک مثال می زنم. فرض کنید یک استارتاپ با سه موسس تشکیل شده ، نفر اول که صاحب ایده هم هست دارای ۴۰ درصد سهام می باشد و نفر دوم و سوم به عنوان برنامه نویس هر کدام دارای ۳۰ درصد سهام شرکت می باشند . بعد از مدتی یکی از برنامه نویسها حاضر به ادامه همکاری نبوده و به دنبال کار دیگری می رود .

چون آن برنامه نویس طبق قانون مالک ۳۰ درصد سهام شرکت می باشد هر زمانی می تواند به شرکت مراجعه کرده تقاضای سود سهام خود را نماید یا سهام خود را به دیگران واگذار نماید. در حالی که در موفقیت شرکت تاثیر محسوسی نداشته و موفقیت شرکت مدیون تلاشهای دو نفر دیگر می باشد.

اینجا اهمیت وستینگ سهام  نمایان می شود . با استفاده از وستینگ سهام می توانید مشخص کنید در صورتی که هر یک از موسسین از شرکت خارج شود ، چه تعدادی از سهام به مالکیت قطعی او در آمده و چه تعداد از سهام را باید به سایر شرکا عودت نماید.

نحوه واگذاری سهام equity vesting

روش معمول در واگذاری سهام ، تعریف یک دوره چهار ساله می باشد. به این صورت که در انتهای سال اول بیست و پنج درصد سهام مقرر به مالکیت قطعی فرد در می آید. بدیهی است در صورتی که آن فرد زودتر از یک سال شرکت را ترک نماید، هیچ سهامی به او تعلق نمی گیرد و تنها بعد از پایان سال اول مالک یک چهار سهام مشخص شده ، می شود .

بعد از پایان سال اول ، در دوره های سه ماهه یا شش ماه بسته به توافق موسسین یک چهار یا یک دوم سهام مربوط به آن سال به مالکیت قطعی آن فرد در می آید و به همین ترتیب تا پایان چهار سال مالک آن شخص نسبت به کل سهام اختصاص داده شده به او، قطعی می شود و بعد از این مدت است که فرد می تواند کل سهام خود را به دیگری واگذار نماید .

در مثال فوق اگر برنامه نویس زودتر از یک سال از شرکت خارج شود هیچ سهامی به او تعلق نگرفته و ملزم می باشد کل سی درصد سهام خود را به سایر شرکا منتقل نماید. ولی اگر به طور مثال بعد از سیزده ماه از شرکت خارج شود مالک هفت و نیم درصد سهام(معادل یک چهار کل سهام خود) می باشد و در صورتی که بعد از دو سال از شرکت خارج شود مالک پانزده درصد سهام بود و ملزم می باشد الباقی سهام را به سایر موسسین واگذار نماید .

کجا از وستینگ سهام استفاده می شود.

موردی که در این نوشته بیان شد مربوط به وستینگ سهام در قرارداد موسسین بود . در قرارداد سرمایه گذاری هم معمولا برای اینکه موسسین در شرکت باقی بمانند از وستینگ سهام استفاده می شود ولی مدت آن کوتاه تر است و همچنین از وستینگ سهام برای نگهداری کارمندان کلیدی در شرکت و ایجاد انگیزه در آنها استفاده می شود که به آن سهام کارمندان یا ESOP  می گویند .

وستینگ سهام در قرارداد موسسین و قرارداد سرمایه گذاری معمولا به همین صورتی است که بیان شد ولی سهام کارمندان دارای تفاوتهایی است که در نوشته دیگری درباره آن صحبت خواهد شد .